دیروقت آبان ۲۳, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی بی تفاوتی و بی هنری، می تواند وقتی ما را آزار دهد که رنج از درون ما را می خراشد. بی هنری وقتی ادامه مطلب
َشی در شعر آبان ۲۳, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی به سراغ کسی رفتم. باران می بارید و روز سردی بود. وارد خانه که شدم، من را به سمت اتاقی هدایت کردم. وقتی ادامه مطلب
قرص ماه و قرص نان آبان ۲۳, ۱۴۰۳آبان ۲۳, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی بی رواجی و بی مقداری چیزی نیست که بشود آرام بگذارد کالبد نیامده بیرون را از طغیان درون، نمی خواهد و نمی خواهد ادامه مطلب
سپیدی آبان ۱۹, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی دیده به روشنی کلمه ای می نگرد که معنایش اندوه سهمگین و سیاه را از دل می برد آینده در اینه به سوی ادامه مطلب
شکر آبان ۱۹, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی بدون ستودن هستی اطرافمان نمی توانیم جلوتر بروم. نوع ستودن ما می تواند فرد به فرد متفاوت باشد، طرح یک مساله در مورد ادامه مطلب