شعری از براتیگان
****
شاعری جوان
***
هیچ(any) فرمی ندارم(i have no…)
جز دستمال هایی
خیس از اشک های(tears) نئونی
و تصاویری کدویی
از سرزمینی که آدم در آن
به کثافت اصل خود نزدیک تر است.
هیچ فرمی ندارم
جز آدم های پیر عنکبوتی
که در خانه هایی از تار
زندگی می کنند و منتظر مرگ اند(death)
هیچ فرمی ندارم
جز پرنده های وحشی(wild) آسمان ها(skies)
با همه شکوه شان(magnificnce)
هیچ فرمی ندارم
جز چرخ فلک هایی متنفر از بشر
و توالت های جن زده
و فنجان هایی که چشم عاشقان خوشحال را
نفس می کشند
هیچ فرمی ندارم
جز رنگ های روح
نقاشی شده(painted) روی جهان
تابستان ۱۹۵۷
نشریه اپوس
براتیگان، ریچارد. (۱۳۸۸).لطفا این کتاب را بکارید. ترجمه محسن بوالحسنی و سینا کمال آبادی. صص ۱۵۰-۱۵۱