شعری از کنت پاچن

evening

کنت پاچن : سقوط ستاره شامگاهی

***

مهربانتر سخن بگو، خورشید فرو می افتد

از نظاره ها، حال سوی من بیا

 

فرو افتادن بال های عزیز پرندگان را دریاب

وقتی علیه تاریکی و ظلمات  شکایت می کنند

 

خون سبز چمن ها را پر رنگ کن

موسیقی برگ ها را که فضا را به هم می زنند، بالا ببر

 

سکوت را با یک صدا دو چندان کن

با یک سیلاب از  نامت…

 

و هر آنچه ذره ای است به زودی غولی می شود

آنچه از جنس ندرت است، زیبایی مشترک هم می شود

ترجمه مهزیار کاظمی موحد

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *