الغزال

دیگر علمای زمان او {یعنی حکم} یحیی الغزال الجیانی است. .و او ابو زکریا یحیی بن الحکم البکری منسوب به بکر بن وائل است. اصل او از شهر جیان بود و به سبب زیبایی و ظرافتش او را “الغزال”  لقب داده بودند. شاعری جزل و مطبوع بود  و به خصوص در غزل استاد. علاوه بر این از نجوم و فلسفه آگاه بود. او را ارجوزه ای در ابواب علوم بوده که به دست ما نرسیده است. در سخن خود به فقها تعریض می کرد و آنان را مورد حمله قرار می داد، تا آن جا که بر او خشم گرفته و به زندقه اش متهم کردند.

او را در باب نفس  و روح قصیده ای است. این قصیده سبب شد که مردم در اعتقاد او به شک افتند.

یا لیت شعری ای شیء محصل

یری شخص من قد مات و هو دفین

اهو هو ام خلق شبیه بما رای

فقل القلوب النائمات عیون

و کیف یری و العین قد مات نورها

و واقعه شبه الوقار سکون

لئن کانت الارواح من بعد بینها

بهن الی ما خلفهن حنین

منبع:

عنان، محمد عبدالله (۱۳۸۰) تاریخ دولت اسلامی در اندلس . ترجمه عبدالمحمد آیتی. نشر کیهان. جلد اول. صص ۲۷۰-۲۷۱

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *