در اواسط ربیع الثانی سال ۲۳۸ هجری یعنی چند روز پس از مرگ پدرش عبدالرحمان مردم طلیطله که همواره آماده شورش بودند در اثر حادثه ای به جنبش درامدندف از این قرار که سعید پسر امیر محمد حاکم طلیطله بود و عامل او حارث بن بزیع بود. جماعتی از آشوبگران و اهل شر بر تپه ای به نام “جبل الاخوین” در نزدیکی شهر گرد آمده بودند. زعامت این گروه با مسوفه بن مطرف بود….
…در این هنگام محمد به خطری که پایتخت را تهدید می کرد پی برد و خواست بر شورشیان طلیطله درسی فراموش ناشدنی دهد. در محرم سال ۲۴۰ هجری قمری/ ژوئیه سال 854 میلادی در راس نیروی عظیم عازم طلیطله شد. این نخستین لشگری بود گه پس از فرمانروایی خود فرماندهی آن را بر عهده داشت…
…لشکر طلیلطه و اسپانیا در همان چند ساعت صبح تا ظهر پراکنده شد و جمع کثیری کشته شدند که در روایت اسلامی شمارشان را یازده هزار نفر نقل کرده اند . جمع کثیری نیز به اسارت درآمدند. در آن میان چند تن از کشیشان بودند که فوری اعدام شدند. سرهای کشتگان را بر روی هم چیدند و کسی بالای آنها رفت و برای نماز ظهر اذان گفت. این پیروزی عظیم بود و شاعر قرطبه، عباس بن فرناس در وصف آن می گوید:
و موتلف الاصوات مختلف الزحف
لهوم الفلا عبل القبایل ملتف
اذا اومضت فیه الصوارم خلتها
بروقا تراءی فی الغمام و تستخفی
کان ذری الاعلام فی میلان ها
قراقیر فی یم عجزن عن القذف
بکی جبلا وادی سلیط فاعولا
علی النفر العبدان و العصبه الغلف
یقول ابن یولیس لموسی و قد تای
اری الموت قدامی و تحتی و من خلفی
قتلنا لهم الفا و الفا و مثلها
و الفا و الفا بعد الف الی الف
سوی من طواء النهر فی مستحله
فاغرق فیه او تهدهد من جرف
لقد نعمت فیه غزات نسورنا
و سمعت الدقات قصفا علی قصف.
با این کشتار فتنه در طلیطله فروکش نکرد و مسیحیان متعصب همچنان سرگرم تحریک و تحریض مردم بودند.
عنان، محمد عبدالله (۱۳۸۰) تاریخ دولت اسلامی در اندلس . ترجمه عبدالمحمد آیتی. نشر کیهان. جلد اول. صص ۳۱۲-۳۱۵