مفهوم شیخ و شیخوخیت

مفهوم شیخ و شیخوخیت

 واژه «الشيخ» از لحاظ لغوی به کسی اطلاق می شود که دوران جوانی او به س ر آمده و علائم پیری در او نمایان می گردد و از لحاظ سی، پنجاه و پنجاه و یک، و هشتاد ساله است، به عبارت دیگر فرد مسن و پیر را شیخ می خوانند.

 اما معنای اصطلاحی آن این گونه تعبیر می شود: در نظام قبیله، مجلسی از اعیان و بزرگان وجود داشت که افراد قبیله یکی از بزرگان را به عنوان رهبر و رئیس خود انتخاب می کردند، در واقع شیخوخیت قبیلهای در حکم ریاست قبیله بود که رهبر و مسئول و مدبر امور قبیله، به منزله پادشاه و حاکم عمل می کرد. در نظام قبیله به دلیل عدم وجود قانون مشخص، فرد کهنسالی که عنوان شیخ بر او اطلاق می گشت، ساماندهی امور قبیله را بر عهده داشت و عامل همبستگی قبیله بود، حتی اگر مقام ریاست قبیله را نیز متصدی نباشد . اگر شیخی رئیس قبیله بود، می بایست از خویشاوندی درون عشیرهای برخوردار باشد، تا از این طریق حمایت و پاری آنها را کسب نماید. البته این ویژگی به کمیت افراد عشیره و اصالت و شرافت آنان وابسته بود. مقام و منزلت شیخ علاوه بر اینکه به شرافت و درستکاری او مربوط می گشت ، به اصالت نسب و خون او نیز بستگی داشت. بنابراین شیخوخیت قبیله ای مقامی بود که تنها به طبقه «صرحاء» اختصاص می یافت که بر سر کسب این منصب بین آنها کشمکشهایی نیز رخ می داد. شایان ذکر است ویژگی نسبی و اصالت خون به گونه ای بود که خلاء و موالی حق احراز این جایگاه را نداشتند.

 شیوخ و نقش آنها در ایام العرب

ایام جمع يوم است که بر جنگهایی اطلاق می شود که در عصر پیش از اسلام، بین قبایل افروخته شده است. به طور کلی عواملی که در نام گذاری ایام العرب مطرح شده، به قرار زیر است:

 1- ایام العرب در اصل ایام وقایع عرب بوده است که سپس کلمه وقایع به جهت کثرت وجود این وقایع، به ایجاز از آن حذف شده است

 ۲ – اشاره به موقعیت زمانی دارد که در آن روز حادتهای رخ داده و مانند آن در روزهای دیگر تکرار نمی شود.

٣- مقصود زمان سختی و مشقت است.

 ۴- تسمیه ای است برای اطلاق به نبردی که فقط در یک روز واحد رخ داده است ، مگر بعضى استثناها مثل يوم كلاب ثانی که در دو روز امتداد داشت.

 ۵- همانند رمز تاریخی است که زمانی را برای آن فرض می کردند، مانند این چنین روزی » و «زمان فلان واقعه» که بعدها این اصطلاحات، مورد استفاده وقایع نگاران قرار گرفت.

کلمه یوم بر اساس قصص ایام العرب، برای یک زمان مشخص که فقط دلالت بر روز دارد، استعمال می شده است، اما افرادی همچون علاء مازنی، یونس بن حبیب، ابوعبیده، ابو سعید اصمعی و هشام بن محمد کلبی این نظر را رد می کنند

دلایل اصلی این جنگها، نبود قانون و مشخص و مدون، رشد نسبیت قبیله ای در میان بدو بان ش به جزیره عربستان پیش از اسلام، تفاخر به نسب و حسب،نیاز زندگی بدوی و صحرانشيني، و کمبود آب، چاه و مرتع بود که عامل بروز جنگ میان تیره ها و طوایف مختلف عدنانی مانند جنگهای فجار، یا عدنانی و قحطانی مانند یوم خزار، يا عرب و غیر عرب مانند يوم ذي قار میان ایرانیان و غریها می گشته است. | علاوه بر این موارد، علت آغاز این جنگها انتقام و خونخواهی یا همان قانون تأر بر سر کشته شدن یک حیوان، یا فردی از یک قبیله توسط قبيله دیگر بود، حال اگر فرد کشته شده شیخ قبیله بود، این حس انتقام شدت بیشتری می یافت و عموما در این جنگها شيخ قبيله نقش رهبری را داشته است که به پشتیبانی اعضای قبیله خود و فراهم آوردن هم پیمانانی از قبیله های دیگر، وظیفه خونخواهی را | به انجام می رسانید و در این راه شروطی پیش روی قبيله قاتل گذاشته می شد:

هر دو طرف آماده جنگ می شدند و تا انتقام نمی گرفتند، از پای نمی ایستادند. حس انتقام و عصبیت قومی به گونه ای در اعضا نفوذ داشت که از جان خود گذشته و حتی مرگ را قبول می کردند و به صحنه جنگ آماده و پا به پای شیخ به مبارزه می پرداختند.

منبع:

قائدان، اصغر. موسوی، سید جمال. مقدم قوجق، مریم. (۱۳۹۷). نقش شیوخ قبایل در تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عصر جاهلی. دو فصلنامه علمی ترویجی مطالعات تقریب مذاهب اسلامی(فروغ وحدت) سال سیزدهم . سال سیزدهم. دوره جدید شماره ۴۹٫ صص ۹۱-۱۰۴

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *