در دوران فترت و ضعف پادشاهان ساسانی، از مرگ شاهپور اول (۲۷۲ میلادی) تا جلوس شاهپور دوم (۳۱۰ میلادی) و عمدتا در زمان هرمزد (۲۷۳-۲۷۲ م.)، بهرام اول (۲۷۶-۲۷۳ م.)، بهرام دوم (۲۹۳-۲۷۶ میلادی)، بهرام سوم (۲۹۳ میلادی)، نرسی (۳۰۱-۲۹۳ میلادی)، هرمزد دوم (۳۱۰-۳۰۲ میلادی) و آذر نرسی (۳۱۰ میلادی)، تجاوز اقوام مهاجم از کرانه های جنوبی به سمت سرزمین های شمالی خلیج فارس، آغاز و تشدید شد. از عمده ترین این قبایل، ازد، بنی تمیم، بكر بن وائل، حنظله و بنی تغلب بودند (کولسنیکف، ۱۳۵۷: ۲۶۸). به نوشته دینوری، این قبایل عمدتا در میان سرزمین های بحرین تا کاظمه از شهرهای ساحلی بر سر راه بحرین زندگی می کردند و به سوی نواحی ابرشهر و اردشیر خره هجوم می آورند (دینوری، ۱۳۷۱۰۷۴)؛ چندان که شهر ریو اردشیر (بوشهر) نیز در پی این یورش ها غارت شد ( ۱۹۹۶:۳۴۰ ,White House). هجوم اعراب مهاجم در نواحی ساحلی خلیج فارس گاه نقاط استراتژیک اداری و سیاسی ساسانیان را نیز در معرض هجوم قرار می داد، چنانکه حتی یک بار بخشهایی از تیسفون را نیز به مخاطره افکند (سایکس، ۱۳۶۸: ۵۶۱/۱ ). هرمز دوم پادشاه ساسانی و پدر شاهپور دوم نیز در نبرد با این اعراب که از احساء به سواحل جنوبی ایالت پارس حمله ور شده بودند، کشته شد (مشکین، ۱۳۷۲: ۸۵-۸۴)
حرارت هوا در تابستان، نبودن علوفه کافی برای چار پایان سپاه، راه های دشوار پرپیچ و خم سلسله جبال زاگرس در زمستان. بنابراین، انجام تحرکات عمده نظامی به سه ماه بهار محدود می شد. همچنین پیوندهای نزدیک و مستحکم اقتصادی، نظامی و فرهنگی میان طوایف گوناگون مهاجم، امکان اتحاد میان آنان را در مواقع هجوم ساسانیان افزایش می داد و ممکن بود به یک نیروی فراگیر و بزرگی تبدیل شوند (وایت هاوس و ویلیامسون، ۱۳۵۵: ۱۸).
سکه های رایج در مکه و مدینه عمدتا دینار و درهم بود. در سرزمین های عرب ضرابخانه ای برای ضرب سکه وجود نداشت و دادوستد آنان با دولت ساسانی و بیزانس، مقدار چشمگیری دینار و در هم نصیب آنان می کرد. بخش عمده ای از سکه های رائج نقره در مکه، از طریق تجارت با ایران تأمین می شد (العلی، ۱۳۸۴: ۱۶۷؛ سالم، ۱۳۸۰: ۲۶۵). منطقه میشان در کرانه خلیج فارس در حيطه قدرت امرای حیره، یکی از ضرابخانه ها در دوره ساسانی بود و از دوران حکومت قباد اول تا خسرو پرویز در آن سکه ضرب شده است (آلتهایم و استیل، ۱۳۸۲: ۱۰۶-۹۶). این منطقه را می توان یکی از تأمین کنندگان عمده سکه های ساسانی برای حجاز و مکه دانست. توسعه تجارت در خلیج فارس به افزایش مقدار سکه و ارزش و عیار آن در اواخر دوره ساسانی منجر گردید (دریایی، ۱۳۸۲: ۵۲)۔ هیئت هایی از بازرگانان ایرانی به مکه وارد می شدند و ضمن سکونت در آن، با ثروتمندان آنجا پیمان می بستند. تنوع محصولات تجاری که به دست بازرگانان از ملل گوناگون به حجاز منتقل می شد و خرید و انتقال آن به ایران، از علل عمده حضور دائمی سوداگران در این سرزمین بود. بازرگانان بلاد شام، گندم، انواع روغن، شراب، بازرگانان جنوب کالاهای هندی از قبیل طلا، سنگ های گرانبها، عاج، چوب صندل، انواع ادویه و منسوجات ابریشمی، پنبه ای و کتانی، رنگ ارغوان، زعفران، ظروف نقره و مس حمل می کردند. تولیدات شرق آفریقا و یمن مانند عطریات و دیگر مواد خوشبو، چوب آبنوس، پر شترمرغ، چرم، بان، مو، سنگ های گرانبها، انواع پوست و نیز تولیدات بحرین و خلیج فارس نظیر مروارید و یاقوت در بازارهای حجاز خرید و فروش می شد (سالم، ۱۳۸۰: ۲۶۲؛ پطروشفسکی، ۱۷:۱۳۵۰ ). بازرگانان ایرانی نیز به جزیره عربی آمد و شد داشتند و شماری نیز در یمن ساکن بودند. این عوامل سبب رسوخ و آشنایی مردمان جزيرة العرب با دیانت زرتشتی گردید (پطروشفسکی، ۱۳۵۰: ۲۱).
توسعه امپراتوری اسلامی در کرانه های خلیج فارس و دریای عمان
پیامبر اسلام در ذی قعده سال ۸ هجری، عمرو بن عاص سهمی را نزد فرمانروای عمان و برادر او عياض ازدی پسران جلندی که تحت نظارت فرمانداران ایرانی قرار داشتند، فرستاد و آنها با پذیرش اسلام، پرداخت زکات را برعهده گرفتند (آیتی، ۱۳۶۹: ۴۹۸؛ ابن اثیر، ۱۳۶۵: ۱۳۷-۱۳۶). پس از وفات پیامبر اسلام، طایفه ازد به رهبری لقيط بن مالک ذوالتاج از پرداخت زکات خوداری کردند و ابوبکر با گسیل سپاهی به فرماندهی عکرمہ بن ابي جهل، آنان را شکست داد (فیاض، ۱۳۶۹:۱۴۱ ). سپاه اسلام به فرماندهی خالد بن ولید در آغاز سال ۱۲ هجری با حرکت از يمامه در طول ساحل خلیج فارس به سوی سرزمین های شمالی رهسپار شد و پس از الحاق به لشکر مثنی، که قطیف را فتح کرده بود، رو به سوی سواحل غربی شط العرب، فرات و میشان آوردند. در ربيع الأول این سال، حیره به تسخیر سپاهیان خالد بن ولید در آمد (تقی زاده، ۱۳۴۹: ۱۱۲).
فتح حيره، که امرای آن به عنوان والیان ساسانی بر سرزمین های وسیعی از سواحل شمالی و جنوبی خلیج فارس استيلاء داشتند، موقعیت ایرانیان را در این حوزه دریایی استراتژیک متزلزل کرد. گرچه فیروز، مرزبان ایران در بحرین با تقویت پایگاه های خود در شهرهای عمده آنجا، از جمله شاهپور دارین و زار در برابر امواج حملات مسلمانان ایستاد، اما به فرجام بسندهای دست نیافت (اقبال، ۱۳۲ ۸:۱۹).
پس از فتح خیره که آثار پیروزی با دوام اعراب بر سرزمین عراق کنونی آشکار شد (طبری، ۱۳۶۹: ۱۸۲۱-۱۸۱۹)، خليفة عمر بن خطاب فرمان داد تا پایگاههایی دایمی برای اقامت رزمندگان عرب در آن مناطق ساخته شود؛ جواثا در بحرین، بصره و کوفه از جمله پایگاه هایی بود که برای سکونت سپاهیان عرب و خانواده های آنان بر پای داشته شد. حاکمان و دیوان های اداری هم در این مناطق مستقر بودند و هر یک از این مناطق، مرکز تصمیم گیری برای بخش ها و سرزمین های گسترده ای در شمال خلیج فارس و دریای عمان محسوب می شدند.
جواثا قلعه ای از آن بنی عبدالقيس در بحرین بود که علاء بن الحضرمی در دوران حکومت ابوبکر در سال ۱۲ هجری آن را فتح و ضمیمۂ خلافت اسلامی کرد. کوفه پس از فتح مدائن، مرکز ساسانیان (هفت فرسنگی جنوب بغداد) بنیان نهاده شد و در آن سربازانی اسکان یافتند که در جنگ های سرنوشت ساز و بزرگ با ایرانیان شرکت داشتند. شمار این جنگجویان بالغ بر ۴۰ هزار تن بود و تا زمان حکومت معاویه شمار آنان به ۶۰ هزار تن افزایش یافت. به تدریج ۱۰۰ هزار خانوار از عرب و ایرانیان، در این شهر ساکن شدند. هدف از ساخت شهر کوفه، ایجاد اردوگاهی ثابت در غرب شط فرات برای سپاهیان فاتح بود.
شهر بصره از اردوگاهی نظامی که در سال ۱۷ هجری به دستور عمربن خطاب تأسیس شد، پیدایش یافت و در دوران حکومت معاویه و زیاد بن ابی سفیان رونق گرفت. شمار ساکنان بصره نخست اندک بود، اما پس از آنکه این شهر برای ادامه فتوحات در جنوب و شرق فلات ایران مرکزیت یافت، اعراب از سرزمین های شرق و میانه جزيرة العرب به آن مهاجرت کردند (العلی، ۱۳۸۴: ۴۳-۳۳).
«کوفه را سعد بن ابی وقاص زهری که عامل عمر بن خطاب بود، در سال هفدهم و بصره را عتبة بن غزوان مازنی یا مازن قیس عامل عمر بن خطاب در سال هیفدهم بنیان گذاردند. عرب در این دو شهر کوی و برزن برگزیدند. جز اینکه همگی مهتران و بزرگان سرمایه دارشان به بغداد منتقل شدند» (ابن واضح يعقوبی، ۱۳۵۶: ۶).
تصرف پایگاه های عمده ساسانیان در جنوب خلیج فارس و استقرار در عراق، فروپاشی سرزمین های شمالی را تشدید کرد و این فرایند در زمان حکومت خلیفه دوم تسریع شد. در حدود سال ۱۹ هجری / ۶۴۰ میلادی علاء بن حضرمی، از راه خلیج فارس به سوی جزیرۂ ابر کاوان و سواحل فارس تاخت و تا نزدیکی اصطخر پیش آمد اقبال، ۱۳۲۸: ۱۹).
عثمان بن ثقفی نیز پس از انتصاب به مقام فرمانداری بحرین با استفاده از ناوگان نظامی، در منطقه ریشهر (بوشهر) پیاده شد و به فتح سرزمین های شمالی خلیج فارس پرداخت. ایرانیان به فرماندهی شهرک والی این ناحیه ایستادگی هایی کردند، اما سرانجام، با کشته شدن وی در منطقه توج، شهرهای ساحلی از کرانه های دریا تا رود کور مرودشت به تصرف اعراب درآمد اشپولر، ۱۳۶۹: ۲۳/۱؛ دینوری، ۱۳۶۸: ۱۶۸-۱۶۷). جزیره قشم که لافت نامیده می شد، بندر سی نیز در شهرستان دیلم، استان بوشهر کنونی، بخش امام حسن و جزیره هرمز از دیگر مناطقی بود که در سواحل خلیج فارس به دست اعراب افتاد. تصرف جزیره هرمز موجب شد تا سواحل مکران و دریای عمان نیز به تدریج به قلمرو مسلمانان ضمیمه شود. با این وجود، حاکمیت آنها سست و ناپایدار بود، زیرا بخش های عمده ای از ساکنان این ساحل دریایی تا سال ۳۱۳ هجری به اسلام گرایش نیافتند (اشپولر، ۱۳۶۹: ۶۴/۲ ).
منبع:
چمنکار، محمد جعفر. (۱۳۹۴) .روند استقرار اعراب در کرانه های دریای پارس(مرحله گذار از عصر ساسانی به عصر اسلامی). فصلنامه تاریخ روابط خارجی. سال هفدهم. شماره ۶۵٫ صص ۵۷-۷۷