مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک چنین تعریف شده است: فرایندی از ارزیابی، برنامه ریزی و پیاده سازی طراحی شده برای حفظ یا بهبود مزیت های رقابتی. فرایند ارزیابی دغدغه محیط های داخلی و خارجی را دارد. برنامه ریزی شامل توسعه مدل های کسب و کار می شود، همچنین جهت گیری شرکت نیز در این میان اهمیت دارد، تاکتیک های رقابتی، استتراتژی بین المللی، تملیک ها و کنش مشارکت  و تعاون، همه و همه با هم مه هستند. ببینید فاز پیاده سازی نیازمند رهبری است تا ساختار مناسب سازمانی را بسازد، فرهنگ مدیریت را توسعه دهد، فرایند های استراتژیک را کنترل کند و در نهایت سازمان را از طریق “حکمرانی” سازمانی هدایت کند.

شرکت ها دو منظر را هنگام فرایند مدیریت استراتژیک دنبال می کنند، فرایندی که شامل دو بخش متفاوت ۱- برنامه ریزی و ۲- پیاده سازی می شود.

نگرش منبع محور. این منظر اول می باشد. این منظر پیشنهاد می دهد که منابع داخل بی همتای یک شرکت، تعیین کننده های حساسی در زمینه رقابت پذیری استراتژیک می باشند. اگر منابع یک شرکت بی همتا باشند، از لحاظ تقلید پذیر مشکل باشند و جایگزین نزدیکی نداشته باشند. انها می توانند مزیت رقابتی را ایجاد کنند.  وقتی این شرایط در خلال زمان حفظ شدند، منابع شرکت شالوده هایی برای پایداری بلندمدت[۱] به وجود آوردند آنگاه مزیت رقابتی بلند مدت[۲] ایجاد می شود.  

سازمان صنعتی. این منظر دوم می باشد که فرض می دارد که محیط خارجی تعیین کننده کنش های استراتژیکی است که یک شرکت می تواند گسترش دهد[۳]. استنباط[۴] این مفهوم این است که یک شرکت باید در محیط اطراف خود دست به کاوش بزند و به محیط هایی اندیشیده شود که اجازه می دهد تا فعالیت رقابت پذیری و سودآوری.

[۱] sustainable long-term

[۲] long-term competitive advantage

[۳] deploy

[۴] corollary

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *