به سراغ کسی رفتم. باران می بارید و روز سردی بود. وارد خانه که شدم، من را به سمت اتاقی هدایت کردم. وقتی نگاهی به اتاق می انداختی، آینه و گلدان در کنار هم، قرار گرفته بودند و طرح قرار گرفتن اشیا در کنار هم در اتاق نشان می داد که صاحب اتاق و صاحب خانه، فردی است که به مسائل عمیق زیاد می اندیشد. نوع گلدان و طرح آینه، خود را به خوبی نشان می دادند، قرار گرفتن اشیا در کنار هم می توانند ما را به خاطره های دور ببرند. هر شی در ذهن ما با مفاهیم و جملات خاصی گره خورده است. می توان روی اشیا مختلف متمرکز شد و درباره آنها اندیشید. اتاق ما می تواند نشان دهنده شخصیت خود ما نیز باشد. اتاق ما می تواند از انواع اشیا پر باشد. حضور یک شی در یک خاطره می تواند مهم تر از بقیه باشد. می توان از یک نوع شی که در زندگی بیشتر با آن ارتباط برقرار کرده ایم، بیشتر برای نظم دادن به ذهن استفاده کرد. یعنی به دنبال این باشیم که مهم ترین اشیایی که در زندگی مان با آنها سر و کار داشته ایم کدامند. بعضی اشیا، می توانند جایگاه بیشتر و بهتری را در اشعار شاعران داشته باشند، برخی دیگر این گونه نیستند و کمتر به آن ها پرداخته شده است. حضور یک شی در یک قسمت از یک شعر، می تواند اهمیت آن شی را برای شاعر در ذهنش، به ما نشان دهد. از طرفی ابزار کار نیز می تواند در اشعار شاعران دیده شود. شعرهایی که ابزارهای کار افرادی را به تصویر خیال انگیز در می آورند، می توانند نشان دهند که ما به این افراد و کارشان ممکن است غبطه بخوریم.