پوزش
دیدگاه های ما تغییر می کند وقتی می فهمیم توان انجام کارهایی را نداریم و بیشتر به کمبود وسع خود آگاه می شویم. وقتی نمی توانیم از پس یک سری مباحث برآییم. چاره چیست باید به همین مسائلی که می توانیم بیاموزیم دل خوش کنیم. بدانیم که نمی شود گاهی از پس بعضی مباحث در علم برآمد و این مساله باعث می شود تا صرفا به اشاره کردن به نکات بسنده کنیم.
چه می شود کرد؟ سختی و دشواری در بعضی مسائل می تواند باعث شود تا وقت زیادی را هدر بدهد. نباید از سر غرور دست به کاری بزنیم که از عهده برنامه ریزی و اندیشیدن به طور عمیق در آنها بر نمی آییم. نبودن امکانات هم برای خودش بهانه ای است ولی گاهی اوقات، این خود ما هستیم که از عهده برنامه ریزی برای یک کار بر نمی آییم. شاید بهتر باشد به سطحی پایین تر از یک مبحث بیندیشیم و در همین مبانی امور بیشتر تعمق کنیم، چرا که می تواند در آینده نزدیک بیشتر برای ما ارزش آفرین باشد. همین که مبانی بعضی از امور را می دانیم برای خودش کافی است. گاهی اوقات نباید سعی کنیم تا بیهوده زمان زیادی از دست برود.
باید گفت و باید نوشت تا همه چیز برای بعضی روشن شود. چیز خاصی نیست. جز این که یک نکته ای را یادآور می شوی. من که نویسنده این سطور می باشم، صرفا با مبانی بعضی از حوزه ها آشنایی دارم و نمی توانم آن طور که بعضی تصور می کنند از تفصیل دادن به مطالب بهره مند باشم. همین قدر که کتاب هایی را در زمینه فلسفه و جامعه شناسی خوانده باشی هم کافی است تا در مورد مبانی آن صحبت کنی. بدین ترتیب می توان گفت آن طور که بعضی انتظار دارند نمی توان زمان گذاشت و اوقات را صرف مطالب دشوار نمود که فایده ای برای من که صرفا مبانی را می دانم، ندارد و باعث می شود تا ذهن من مشوش شود.
ذهن مشوش، متن های پراکنده می نویسد اگر نظم دادن به مبانی را برای خود جدی نگیرد و نتواند از عهده تفصیل مطالب برای خود برآید.
حداقل چیزی که از دست می دهی، زمان است. این مساله در روحیه شما نیز تاثیر می گذارد بعد از مدتی نمی توانید مطالب را در ذهن خود طبقه بندی کنید و به مرور شخصیت شما نیز نزد مردم خدشه دار می شود. همه شما را حتی خودنما نیز می دانند.
در هر صورت توانایی اینجانب در این سطور که می نویسم در این است که صرفا مباحث مبانی را مطرح کنم و ادعای کاری بزرگ را نمی توانم داشته باشم. چون هر چه حلوتر می رویم می بینیم که با کاری دشوار در زمینه فلسفه و جامعه شناسی روبرو هستیم و پیوسته دغدغه این را دارم که در سال های گذشته مسائلی را مطرح کرده ام که نمی توانستم به خوبی آن را توضیح دهیم. از این بابت طلب پوزش دارم و صرفا هیجان انگیز بودن این امور را، دلیل بحث فلسفی و جامعه شناسی مطرح شده می دانم. امید دارم که خوانندگان سایت نیز این پوزش را بپذیرند چون طرح برخی از امور در سطح بنده نبود.