تصویر افلاطون از اجزاء نفس در واقع تصویری هماهنگ و سازگار نیست. گاهی چنان سخن گفته است که جزء عقلانی نفس یک سری تمایلات و جزء شهوانی اش یک سری تمایلات دیگر دارد. در موقع دیگر چنان سخن می گوید که گویی شهوات{=خواسته ها} همان تمایلات هستند و عقل اساسا مهار و قیدی بر آنهاست. او چنان سخن می گوید که گویی تمایل به نوشیدن تمنایی غیر عقلانی ودرک خطر ناشی از نوشیدن، یک بصیرت عقل است. لیکن در واقع چنین نیست که ما ابتدائا تمایلات را داریم و سپس در مورد آنها تعقل می کنیم. ما تمایل به چیز های معین را می آموزیم- و در آموختن آنها عقل خود را به کار می بندیم. افلاطون میان شهوتی که به لحاظ زیست شناختی موجَب و متعین است و تمایل بشر آگاهانه فرق نگذاشته است)
مک اینتایر السدر(۱۳۷۹). تاریخچه فلسفه اخلاق. ترجمه انشاء الله رحمتی. انتشارات حکمت ص۸۲