بی اختیاری مهر ۲۳, ۱۴۰۳مهر ۲۳, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی چند خنده بدهکاری چند بیراهه نیامده، نخورده و ندیده شاخ ندیده می رود خودرویی که با همین مقدورات در نظر گرفته شده بود. ادامه مطلب
نشسته مهر ۱۲, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی دیر یا زود نصحیت نشسته را مبلعد فیلم می شود نخورده و ندیده نگاتیو به دست می دود نمی خزد می دود همواره ادامه مطلب
پنج مهر ۱۲, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی پنج بار آن طرف تر پنج ندیده پنج نشنیده پنج هنر هنوز به هفت نرسیده هفت هنر را به هنر هفتم بخشیده نخوابیده ادامه مطلب
روح سوخته مهر ۹, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی روح سوخته چیزی جز روز های رنج را به خاط ندارد و شمع سوخته خبر از رفتن کسانی می دهد که او را ادامه مطلب
شعر کم مهر ۹, ۱۴۰۳مهزیار کاظمی شعر کم شعر بی اندازه کم وزن کم وزن بی اندازه کم کلمات بی اندازه بودن فرداها کوشش های بی اندازه نتایج ادامه مطلب