شعری از کنت پاچن فروردین ۴, ۱۳۹۸آذر ۷, ۱۴۰۰مهزیار کاظمی شعری از کنت پاچن با عنوان “کجا؟” کجا؟ *** می گن یه جاهایی هست که آدماش همیشه می گن بیا پیشم بچه جون ادامه مطلب
شعری از کنت پاچن فروردین ۴, ۱۳۹۸فروردین ۳۱, ۱۳۹۸مهزیار کاظمی کنت پاچن : سقوط ستاره شامگاهی *** مهربانتر سخن بگو، خورشید فرو می افتد از نظاره ها، حال سوی من بیا فرو ادامه مطلب
شعر نسل من از کنت پاچن فروردین ۳, ۱۳۹۸تیر ۲, ۱۳۹۸مهزیار کاظمی مقدمه: بسیاری از منتقدان فرهنگی قرن نوزدهم درباره آمریکاگرایی نگران بودند چون آن را با پوپولیسم دموکراتیک توده ها یکسان تلقی می کردند ادامه مطلب
شروعی عجیب و غریب با مشیری فروردین ۳, ۱۳۹۸فروردین ۳, ۱۳۹۸مهزیار کاظمی لحظاتی با فریدون مشیری به نیمه راه زندگی نرسیده گاهی فرصتی فراهم است تا لختی درباره کسانی که دور از ما هستند هم ادامه مطلب