مارتین هایدگر و روش اگزیستانسیال

اثر برجسته مارتین هایدگر، کتاب هستی و زمان، معمولا به عنوان اثری پنداشته می شود که در اوج سنت مشهور اگزیستانسیالیسم، در نظر آورده شده است. مارتین هایدگر، اولین فردی است که خود را اندیشمندی اگزیستانسیال خطاب می کند. اندیشیدن به روش اگزیستانسیال، هر نگرش فلسفی سنتی را رد می کند. دیرینه این این روش از اندیشیدن، لااقل به افلاطون بر می گردد، این فلسفه باید به صورت دیدگاهی کاملا متفاوت و جدا و متمایز باید در نظر آورده شود. کیرکگور، استدلال(Argue) می کند که دسترسی اولیه ما به واقعیت(Reality) از طریق کنشی(Action) است که در آن مشارکت می کنیم. (دریفوس،۲۰۰۶،ص ۲۸۹)     
 
 
پی نوشت:
 
دیرینه: برای دانستن بیشتر از روش اگزیستانسیال، باید روش استدلال فلاسفه ماقبل افلاطون را در نظر داشت. بر مبنای این روش تفکر و تلاش برای شناخت عمیق تر روش متفکران ماقبل افلاطون، هایدگر به نتایج خاصی می رسد. در بین فلاسفه ماقبل از افلاطون در یونان  هایدگر به شدت متاثر از هراکلیتوس است. هایدگر، تحت تاثیر هراکلیتوس، نتایجی را تحت تاثیر او مطرح می کند و دیدگاه خود را در مورد هستی به روشی تحت تاثیر هراکلیتوس بیان می دارد. هایدگر در این مسیر (تاثیر پذیرفتن از هراکلیتوس) به نتایج خاصی در مورد مفهوم هستی می رسد:

 

هایدگر “هستی” را این گونه به شمار می آورد که در هر دوره تاریخی به معنای موجودیتی می باشد که باید باشد. علاوه بر این، نباید با چنین مفهومی سردرگم شد که هر یا مجموعه ای از موجودیت ها را به حساب می آورد. گرچه ضرورتا در رابطه ای ذاتی با هستی انسان قرار دارد، بدین معنا که هستی در جایگاه یک مفهوم، به صورت موجودیتی می باشد که قادر است تا تمایز لازم را بین خود و سایر هستی ها ایجاد کند. (دالشتورم)

منبع:

Dreyfus, Hubert L.(2006). “Heidegger on the Connection between Nihilism, Art, Technology and Politics”, Cambridge University Press, p 289 

 Dahlstrom. Daniel O.(  “Being at the Beginning: Heidegger’s Interpretation of Heraclitus

 

 

 

 

 

 

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *