مقدمه(۵): شورش و آزادی

  1. ایده نیک روسو هنوز هم در تاریخ  طنین انداز است.  آزادی شخص نباید تحت هیچ شرایطی پایمال شود. می ماند این که آزادی شخص چیست؟ اگر جامعه ای فضا را به گونه ای ترتیب دهد که فرد نتواند تصمیم بگیرد که خودش باشد، آنگاه فرد شروع می کند به خود دروغ گفتن. چیزی که بعضا در بین بعضی افراد جامعه دیده می شود و البته سعی می شود تا با لبخندی ..پوزخندی قضایا را برای خودشان حل کنند. بماند که بعدا چه بلایی سرشان می آید. و اما می ماند این که چگونه بعضی فضا ها باعث می شوند تا فرد نتواند خودش شود. اگر جامعه ای به این سمت برود البته کارش ساخته است. حالا بماند که سر این جامعه چه خواهد آمد! بدون دروغ گفتن به خود، فرصت تفکر به دیگری  و در ابعاد گسترده یعنی میهن را می یابد. نوعی شورش علیه خودی که راستین نیست.

از دیدگاه روسو:

دست کشیدن از آزادی خود، به معنای دست کشیدن از مقام انسانی خود،roussoueدست کشیدن از حقوق بشریت و حتی از وظایف خود است. برای کسی که از همه چیز دست می کشد. نمی توان هیچ گونه جبران خسارتی که تصورش ممکن باشد در نظر گرفت. چنین انصرافی با طبیعت انسان سازگار نیست. زدودن تمام آزادی از اراده انسان به معنای زدودن تمام معنویت از اعمال اوست. قراردادی که در آن برای اقتداری مطلق و برای طرف دیگر اطاعتی بی چون و چرا شرط شده باشد باطل است. آیا کاملا روشن نیست که انسان در برابر کسی که حق دارد اجرای هر شرطی را از او در خواست کند تعهدی ندارد؟ آیا فقط همین شرط نابرابر و بدون عوض و موجب بطلان نیست؟ زیرا برده من در برابر من چه حقی دارد. چون او هر چه دارد متعلق به من است، پس حق او حق من است، بنابراین  ادعای حق در برابر خود من بی معناست. (روسو،۱۳۸۵،ص ۸۱)

منبع:

روسو، ژان ژاک (۱۳۸۵). قرارداد اجتماعی. ترجمه مرتضی کلانتریان. نشر آگه

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *