ویتگنشتاین و علوم اجتماعی

درست نیست که ویتگنشتاین را از زمره نظریه پردازان اجتماعی به معنای عادی کلمه معرفی کنیم. ذهن او از بس به لفظ و تسمیه مشغول بود، چنین تعریفی شامل او نمی شود. حتی واژه ی “جامعه” نزد وی معنایی نداشت. ویتگنشتاین ترجیح می داد با موارد خاص و واقعی و مشخص سر و کار داشته باشند و هر مورد را در متن مربوط به خودش بررسی کند و بنابراین ، احتمالا مشکل می توانست چه مفهوم بی شکلی را مورد توجه قرار دهد، البته نگرش عمومی او نسبت به جامعه عملا خالی از تناقض نبود. ویتگنشتاین رسوم قراردادی را خوار می دانست و از هر گونه حیله و نیرنگ بیزار بود، ولی مراجع “واقعی” یا مشروع  را جز به دیده احترام نمی نگریست و “هر قسم اعتقاد انقلابی را …مخالف اخلاق” می شمرد.

با این همه متفکران اجتماعی در ایام بعد، گریزی از این مسئولیت ندیدند که آنچه را فیلسوفان جوان بریتانیا و آمریکا از ویتگنشتاین آموخته بودند، هضم و جذب کنند. او خود به هیچ وجه مطمئن نبود که چه کامیابی هایی داشته است و سرلوحه تحقیقات  فلسفی را این سخن نویسنده ی اتریشی یوهان نسروی(Johann Nestroy) قرارداد که هر پیشرفتی بنا به طبیعتی که دارد بزرگتر از آنچه هست نمایان می شود.” نوسان های ویتگنشتاین میان نا امیدی و اطمینان ، هنگام سنجش کامیایبی های او دقیقا  مشمول این ضابطه می شد. از سویی او، غالبا درباره ارزش آنچه نوشته بود شک می کرد. ولی از سوی دیگر ، گمان داشت که هیچ یک از پیشینیانش دور نگر تر از او نبوده است. ازسویی تقریبا همیشه از نحوه ای  که سرانجام مطالب را در قالب الفاظ  بیان می کرد نا خرسندبود. ولی از سوی دیگر، خاطر جمع بود که معنای آن الفاظ را با جامعیت و موشکافی بی سابقه  مورد سوال قرار داده است.(هیوز، ۱۳۷۸، صص ۷۷-۷۸)

راز اقبال به آرای ویتگشتاین را در حوزه علوم اجتماعی باید در ساختار نظام فلسفی او جست و جو کرد. ویژگی های چندی به این نظام، در نظر کسانی که از آن به عنوان چهارچوبی برای کاوش های اجتماعی بهره گرفته اند، مقبولیت بخشیده است. شاید بتوان مهم ترین این جنبه ها را این گونه فهرست کرد:

-اولویت قایل شدن برای امر اجتماعی در برابر واقعیت بیرونی

– توجه به پدیدار زبان در شکل دادن به هویت آدمی و تاکید بر جنبه ی اجتماعی زبان و نقش آن در بر قرار ساختن ارتباط میان افراد و نفی امکان وجود یک زبان خصوصی و فردی

– این نکته که “معنا”  امری برساخته اجتماع و محصول کاربرد اجتماعی است. و

– تاکید بر درک کنش فاعل یا عامل با نظر به ظرف و زمینه اجتماعی فعل و نه با عنایت به جنبه های نفسانی و ذهن فاعل.(پایا،۱۳۸۱)

منابع

 پایا، علی(۱۳۸۱). تحلیل برخی نتایج آموزه های ویتگنشتاین متاخر برای علوم اجتماعی. نامه علوم اجتماعی. شماره ۱۹ ف بهار و تابستان ۱۳۸۱،صص ۱۶۷-۲۰۳

هیوز، ه. استوارت.(۱۳۷۸).هجرت اندیشه اجتماعی ۱۹۳۰-۱۹۶۵٫ترجمه عزت الله فولاد وند. نشر طرح نو. صص ۷۷-۷۸

 

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *