پست مدرنیسم

پست مدرنیسم
پست مدرنیسم اکنون بیشتر صورت نظری دارد و آن چه که امروز در جهان حکمفرماست همچنان جریان مدرن است. دوره پست مدرن از لحاظ تحقق عینی خارجی واقع نشده است. هر چند به صورت نظری مسائل زیادی مطرح شده است و بدین ترتیب، نگاه پست مدرن توانسته ارزش ها و اصول مدرنیته را در ساحت و افق جدید مطرح کند.
با این حال، امروزه کسی به نحو پست مدرن (و منظورم پست مدرن فلسفی است به همان معنا که گذشت و نه پست مدرنیسم اجتماعی یا ادبی و هنری) به اقتصاد یا سیاست نمی پردازد. زیرا در پست مدرنیسم عقلانیت، متدولوژی، سوبژکتیویسم و قدرت انسان محدود می شود و عالم به صورت موزاییکی نگریسته می شود و میان فرهنگی پدید می آید و مرگ سلطه ایدئولوژی ها فرا می رسد. لذا مدرنیته نیز اگر یک ایدئولوژی باشد نمی تواند ادعای سلطه کند. بنابراین جهان موزاییکی می شود و در نتیجه هر فرهنگی حق تنفس پیدا می کند. نگاه مرکز و پیرامونی در واقع یک ایدئولوژی است. پست مدرن ها به دنبال آن هستند که با موزاییکی کردن، هر فرهنگی بتواند نقش خود را داشته باشد و اصالت خود را حفظ کند.
پست مدرن ها افق وسیعی دارند. اما در این افق وسیع، علم جدید سهم کوچکی را دارد. چرا که در مدرنیسم علم جدید و تکنولوژی بسیار سلطه داشت اما در پست مدرنیسم به امور بها داده می شود که توسط علم جدید سرکوب شده اند. لذا به ادبیات، هنر و .. توجه می شود. علوم انسانی نیز به اهمیت می یابند و جایگاه رفیعی پیدا می کنند.(خاتمی، ۱۳۸۶، ص ۶۲۴)

برخی از فلاسفه پست مدرن، مانند فردریک جیمسون و ژان بودریار، مرحله ی پست مدرن را یک حالت “روان پارگی” تازه زمان و فضا، توصیف کرده اند. کریک اوئنز و کنت فرامپتون، آن را “رویدادی” می دانند که درست در آستانه سقوط حماسه و سیطره مدرنیسم اتفاق افتاد. ” روزالیندا کراوس و داگلاس کریمپ، آن را “گسست از قلمرو زیبایی شناسی مدرنیسم” تعریف کرده اند و ادوراد سعید و گریگوری آلمر، در آن به دیده ی “مضمون فرا انتقادی” و سیاست تعبیر و تفسیر امروز نگاه می کنند. باید از یک سو بر تعریف ناپذیری پست مدرن اشاره کنیم و از سوی دیگر بر ماهیت هر دم تغییر یابنده آن انگشت بگذاریم.(دباغی، ۱۳۷۸)

مارشال برمن “مدرنیته” را حاصل مجموعه حوادثی می داند که مخاطره ، لذت، رشد و تغییر انسان و جهان را نوید می دهند، ولی در عین حال سنت های مالوف و امنیت را نابود می سازند. فواصل طبقاتی، اقلیمی و عقیدتی را کوتاه می گردانند، اما با وجود این بر اثر تغییرات بی وقفه ، تضادها و ابهام ها به تلاشی و فروپاشی می انجامند.(بوین و رنانسی، ۱۳۸۰)

روی بوین ، علی رتانسی(۱۳۸۰) در آمدی بر مدرنیسم و پست مدرنیسم،  ترجمه خیام فولادی تالاری. ادبیات داستانی آبان و آذر  شماره ۵۷

دباغی علی اصغر(۱۳۷۸). تبار شناسی پست مدرنیسم. گلستانه. شماره ۷

خاتمی، محمود.(۱۳۸۶). مدخل فلسفه غربی معاصر.نشر علم.

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *