الاخطل

زندگی اخطل

 غیاث بن غوث بن الصلت بن طارقه از شاعران قبیله تغلب در عصر اموی است. او در حدود سال ۶۴۰ م (۲۰ ه) در حیره، در میان قبیله ایاد از قبایل مسیحی تغلب به دنیا آمد. اخطل، القاب چندی مانند دوبل (خر کوتاه دم)، ذوالعبايه و ذوالصليب داشت، اما آنچه بر او باقی ماند، همان اخطل (بدزبان، گستاخ، یا کسی که گوش های پهن فروافتاده دارد) بود. ابوعلی قالی در سبب نامیده شدن او به اخطل آورده است که دو پسر جیل او را در شعرشان حکم قرار دادند و اخطل گفت:

لعمرك إننی و ابنی جعیل                              و امهما لاستار لئیم

پس به او گفتند: این سخن شما بسیار سست و زشت است و بعد از آن اخطل (کسی که سخن زشت می گوید) نامیده شد.”

اخطل به همراه برخی دیگر از شاعران نظیر جعیل بن عجره در کنار معاویه  و جنگجویان شامی در ذم امير المؤمنین و مدح معاویه شعر سرودند. مهم ترین تجربه سیاسی شاعر، قصيده معروفی است که به اشاره یزید بن معاویه در هجو انصار سرود. معاویه با اینکه از این هجو چندان ناخشنود نبود، از ترس انصار دستور داد که زبان شاعر را از کامش بیرون کشند، اما یزید نزد پدر شفاعت کرد و جانش را نجات داد. در زمان حکمرانی یزید، اخطل در زمره ندیمان او در آمد و رسما شاعر دربار وی شد. او در مدح یزيد قصایدی سرود و در مرگش مرثیه سرایی کرد. عبدالملک وی را شاعر امویان نامید و از حمایت خليفه و کارگزارانش بر خوردار شد؛ چنانکه بدون اذن به حضور خلیفه می رسید، در حالی که مست بود و صلیب طلایش را به گردن آویخته بود. اخطل اعضای خاندان اموی نظیر بشر بن مروان و فرماندار بزرگ امویان حجاج بن یوسف ثقفی را می ستود. عمر عبدالملک دوره طلایی عمر شاعر محسوب می شود.

در پایان خلافت عبدالملک، به دلیل غلبه سیاست های تعریب دواوين و تقویت دولت اسلامی، سخت گیری بر اهل ذمه کاهش یافت و با روی کار آمدن ولید بن عبدالملک (۸۶۹۶ هر دوران کامیابی اخطل نیز پایان یافت. اخطل در روزگار وليد بن عبدالملک وفات یافت که به احتمال زیاد سال ۹۰ هجری بوده است. شعر اخطل به تعبیر ادبا دو مضمون بیشتر نداشت: نخست مدح و هجای سیاسی دوستداران و مخالفان و دوم وصف شراب.

تفرقه افکنی در وحدت امت پیامبر (ص)

یکی از سیاست های معاویه برای تثبیت اركان حکومت خویش، سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» بود. محصول چنین اندیشه سیاسی، ظهور پدیده «نقائض » (هجویه ها) در شعر عصر اموی است. در این دوره، تعصبات قبیله ای موجب شعله ور شدن هجاء بین قبایل عرب شد و شعر هجاء را به شعر نقائض مبدل ساخت. در راستای عمل به همین تفکر، اخطل به درخواست یزید، انصار را هجو کرد. او آنان را به ترسو بودن و اینکه اهل مجد و کرامت نیستند، متهم کرد. از مواردی که اخطل در شعر خود به تقبیح آن پرداخت، شغل انصار (کشاورزی) بود. وی با بهره گیری از «الف و لام استغراق» (عمومیت بخشی) شرف کامل را به قریشیان و همه پستی را به انصار نسبت داد:

 ذهبت قريش بالمكارم والعلا                         واللؤم تحت عمائم الأنصار

قذروا المكارم، لستم من أهلها                           وخذوا مساحيکم بين التجار

 إن الفوارس يعرفون ظهوركم                         أولاد کل مقبح، أكار

 (الأخطل، ۱۴۲۹: ۱۵۳)

منبع:

امیری نژآد، فاطمه. محمدی، مجید. زینی وند، تورج. (۱۳۹۷). تحلیلی بر مشروع نمایی حکومت اموی در اشعار سیاسی اخطل. مطالعات تاریخ فرهنگی پژوهش نامه انجمن ایرانی تاریخ. سال نهم. شماره سی و ششم. صص ۱- ۲۴

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *