فلسفه نو افلاطونی
هر چند که فرفوریوس سعی کرد مجموعه ی نوشته های استاد خود افلوطین را از لحاظ موضوعی منظم و مرتب کند. باز تاین ترتیب به درک نظام کلی فلسفه ی افلوطین کمک چندانی نمی کند. این امر نه بدین علت است که ترتیبی که فرفوریوس به این رسائل داده معیوب است بلکه این ناشی از ماهیت رسائل است. افلوطین دارای جهان بینی و نظام مابعدالطبیعی خاصی است که تقریبا در همه رساله های او بدون این که به طور منظم و یک جا شرح داده شده باشد منظور بوده است. در حقیقت همه رساله او بدون اینکه به طور منظم و یکجا شرح شده باشد. منظور نظر بوده است. در حقیقت همه رساله های نه گانه بیان تفصیلی این نظام فلسفه ی است. اما برای درک هر یک از رساله ها و همچنین بحث درباره هر یک از مسائل فلسفه افلوطین شناخت اجمالی نظام فلسفی او ضروری است.
یکی از خصوصیات اصلی فلسفه افلاطونی اعتقاد به دو عالم معقول و محسوس است که افلوطین نیز آن را پذیرفته و نظام فلسفی خود را بر پایه این امتیاز بنا نهاده است. این دو عالم را او به همان نام ها و یا گاهی علم معقولات را آنجا می خواند. آنجا سحت عقل و عالم ملکوتی است که با حواس ظاهر محسوس نامیده اند. نسبت اینجا با آنجا نسبت به ظل است با ذی ظل. ساحت عقل همه صورت های موجود در این عالم از عالم معقولات صادر شده و در نتیجه این صدور از اصل خود دور مانده ند. به همین جهت در ذات آنها اشتیاقی است برای اینکه به آنجا و سرانجام و به اصل خود بازگردند.
پورجوادی نصر الله.(۱۳۷۸). درآمدی بر فلسفه افلوطین. نشر دانشگاهی. صص ۱۰-۱۳