درود بر فردا(tomrrow) شعری از جان دان اردیبهشت ۵, ۱۳۹۸آذر ۸, ۱۴۰۰مهزیار کاظمی متحیرم، قسم به پیمان مان، که تا قبل عاشق شدن ، مگر مشغول چه بودیم من و تو مگر ما را ز شیر ادامه مطلب
جنگ های ستاره ای اردیبهشت ۴, ۱۳۹۸اردیبهشت ۴, ۱۳۹۸مهزیار کاظمی بد نیست یه وقتی بذاریم روی این که این موجودات یا کلا این لباس ها و طرح ها، چه جور به ذهن طراح ادامه مطلب
شعله های خزان، رابرت لویس استیونسن اردیبهشت ۴, ۱۳۹۸آذر ۲, ۱۴۰۰مهزیار کاظمی شعله های خزان(fall)، رابرت لویس استیونسن *** و در باغ های دیگر و جای جای این درّه ی(valley) زیبا آتشی(fire) بلند از پاییز، ادامه مطلب
شعری از رابرت برنز فروردین ۲۸, ۱۳۹۸آذر ۷, ۱۴۰۰مهزیار کاظمی قلبم به نزد کوهساران است **** قلبم به نزد کوهساران است به دنبال گوزن ها و آهوانِ کوهستان به هر جا که روی ادامه مطلب
یک تب شعری از جان دان فروردین ۲۸, ۱۳۹۸تیر ۵, ۱۳۹۸مهزیار کاظمی مقدمه: اشعار جدی جان دان نه شعر عشقی تصویری همچون شعر آوید است، نه گویای عشق آرمانی و الهی دانته می باشد نه ادامه مطلب