شعری از هرمان هسه

شعری از هرمان هسه

جنگل سیاه
به ندرت(rarely) خطوط تپه های زیبا را می بینی
کوه های تیره، مرغزاران کوهستانی(mountain) روشن
صخره های سرخ(red) و دره های قهوه ای
که در سایه بلوط ها لمیده اند

بالای برج ها(towers)
وقتی صدای ناقوس های مقدس
با صدای همهمه باد در کاج ها در می آمیزد
می توانم ساعت ها(hours) به آن گوش سپارم

آنگاه مانند داستانی
که شب هنگام، کنار اجاق می خوانند(read)
روزهایی را به خاطرم می آورد(remember)
که در خانه خود بودم، در اینجا(ici)

آنگاه که دورستان، نرم تر(softer) و باوقارتر
آنگاه که قندیل های یخ آویخته از کاج
و کوهها در چشم ام غنی تر و خوش تر(better)
می درخشید(shine)، با چشم های کودکانه

هسه، هرمان. (۱۳۸۲). از عشق و جدایی. گردآوری و ترجمه علی عبداللهی. ص۳۳

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *