َشی و مدیریت خود

تلاش برای بیکار نشستن، نباید به صورت هجمه ای از انتقادات ظهور پیدا کند. انتقاداتی که برای برخی وقتی می شوند، حتی شکل گیری آن در ذهنمان دشوار است و پایان یک رابطه دوستی و یا حتی کاری، می تواند بسیار حزن انگیز تر از آن باشد که فکرش را می کنیم، طلبکاری چرا شکل می گیرد؟ چون بسیاری از ما درک خاصی از شکل گیری فهممان از زمان و گذشت زمان نداریم. کل زندگی بعضی از ما چند “شی” است که اطرافمان قرار دارد. آیا با همین چند شی کار می کنیم؟ نکته ای جالب در این قضیه پیداست؟ کسی که فقط با چند “شی” خاص کار می کند نباید توقع داشته باشد برای کسی بتواند برنامه ریزی کند که شاید با تعداد بسیار زیادی “شی” در یک صنعت سر و کار دارد. آیا به اندازه کافی می توانیم خود را مدیریت کنیم که این چنین خاطراتی بد را از خود به جای می گذاریم؟ کسی که انتقاد زیاد می کند توانایی مدیریت خود را ندارد و تعداد اشیا در ذهن وی به طرز کاملا ترسناکی به تعدادی “نوع” فقط تقلیل یافته است. فقط می گوید نوعی ابزار حتی دقیق نمی تواند ابزارها را به خوبی از هم تشخیص بدهد. کسی که از سطح میانی و پایین یک جامعه خبر ندارد نمی تواند تلاش داشته باشد که برای مدیریت خودش هم فکری بکند. او نمی تواند نام ببرد، چون سر و کاری با تفکیک و تقسیم بندی نداشته است. میز وی خالی از شناخت است. او شی را نمی شناسد، چه برسد به این که بتواند این شی را به خوبی تقسیم کند. شی را باید بتواند بر حسب کیفیت تقسیم بندی کند، که نمی تواند و ما همچنان در حسرتیم!

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *