تاریخ اندلس: منذر بن محمد

منذر بن محمد روزی چند پس از مرگ پدر با لشکر خود وارد قرطبه شد. منذر از نبرد با ابن حفصون باز می گشت. برفور در هشتم ربیع الاول سال ۲۷۳ هجری قمری/ اوت سال ۸۸۶ میلادی با او بیعت شد. به هنگام بیعت چهل و یک سال داشت.  در سال ۲۲۹ هجری قمری / ۸۲۳ میلادی در قرطبه(کوردوبا) متولد شده بود. امیر محمد از میان سی و سه فرزند خود منذر را برگزیده بود و به سبب خصالی که در او بود در کارها به او اعتماد می ورزید و ولایت عهدی را به او داد. به کارهای بزرگش می فرستاد و هر بار در جایی خطری عظیم پیش آمد چون نبرد با شورشگران ، منذر را سرداری لشکر می داد. او نیز به خوبی از عهده بر می آمد هر چند محتمل رنج های بزرگ شود. چون بر تخت فرمانروایی نشست فتنه هااز هر سو سر بر کرد و شورش و قیام بیشتر ایالات را در بر گرفت. منذر که مرد چنین ماجرایی بود مهیا شد تا آن چه را آغاز کرده بود به پایان رساند و شورشیان را بر جای خود نشاند و نظم  و آرامش را در سراسر ملک مستقر گرداند  و تخت و دولت را از کید آزمندان نجات بخشد.

…منذر پس از اندکی حمله به طلیطله را اغاز کرد، زیرا بار دیگر شورش بر پا شده بود.  بسیاری از بربرهایی که در شهر ترجیله یا ترجاله واقع  در جنوب غربی طلبیره در طلیطله گرد آمده بودند شورش کرده بودند. شورشیان  منهزم شدند و هزاران تن از ایشان به قتل رسیدند.

…در این حوادث آن چه بیش از همه منذر را به خود مشغول می داشت، پایان دادن به کار ابن حفصون بود، مردی که آتش فتنه را در جنوب افروخته می داشت.

…ابن حفصون در حرکت خود به سوی منطقه وسطه به حدود جیان و بلاد متعلق به آن از نواحی غربی رسید و بر باغه (پریگو)  مستولی شد و حاکم آن را اسیر کرد.

…منذر  با قوای خود او را در محاصره افگند و محاصهر  را سخت کرد و همه ارتباط او را با خارج قطع نمود. چون ابن حفصون دریافت که محاصره سخت شد و خوردنی به پایان می رسدف دست به خدعه زد و اظهار تسلیم و فرمانبرداری نمود و امیر منذر بن محمد این خواهش را پذیرفت و امان نامه نوشت…. ولی ابن حفصون در تاریکی شب گریخت و ببشتر بازگردید و در ان جا به دفاع نشست…منذر چون این خبر جانگذاز بشنید نزدیک بود که از شدت خشم خفه شود…محاصره {تازه}  چهل و سه روز طول کشید. در این اثنا منذر بیمار شد. برادرش عبدالله بن محمد از قرطبه آمد تا به جای وی محاصره را ادامه دهد. منذر در اواسط ماه صفر سال ۲۷۵ هجری قمری/ ژوئیه سال ۸۸۸ میلادی در کنار باروی ببشتر جان تسلیم کرد. مدت حکومتش از دو سال بیشتر نبود. بعضی می گویند منذر به تدبیر برادرش عبدالله به قتل رسید.

…منذر سیه چرده، بلند بالا و مجعد موی و انبوه ریش و آبله روی بود.

…{در هر حال} پس از قتل منذر بار دیگر محاصره ببشتر پایان یافت و لشکر به قرطبه برگشت و ابن حفصون از یک خطر حتمی بازجست و کارهای خود را به نظم آورد و پایه های قدرت خویش را در نواحی جنوبی استوار گردانید.

عنان، محمد عبدالله (۱۳۸۰) تاریخ دولت اسلامی در اندلس . ترجمه عبدالمحمد آیتی. نشر کیهان. جلد اول.    صص ۲۴۲-۲۴۷

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *