شعری از کنت پاچن: پرندگان زیبا آبان ۶, ۱۳۹۸آذر ۷, ۱۴۰۰مهزیار کاظمی بادی مهربان است که می وزد از آن سوی آب آری درکرانه ها پرندگان زیبا فرود می آیند. صبح است. آن دور دست ادامه مطلب
نور و زمان آبان ۵, ۱۳۹۸آذر ۷, ۱۴۰۰مهزیار کاظمی مقدمه زمان در خارج از ما اما متصل با ما در گردش است و در حالی بدن ما از داخل با حرکت جوهری ادامه مطلب
شعری از کنت پاچن: گلی وحشی در کنار رز آبان ۵, ۱۳۹۸آذر ۷, ۱۴۰۰مهزیار کاظمی در کنار(beside؟) رز، همچون گلی وحشی… وحشی وحشی کودکی بی گناه می خوابد و هر انسان که این جهان را عاشق است آن ادامه مطلب
شعری از کنت پاچن: همه آسوده اند… آبان ۵, ۱۳۹۸آبان ۱۱, ۱۳۹۸مهزیار کاظمی جاری شو ای آب، ای آب زلال پرندگان کوچک بر تو می خوانند آه جاری شو، ای آب، ای آب زلال ستارگان ادامه مطلب
شعری از چین تیر ۲۳, ۱۳۹۸تیر ۲۷, ۱۳۹۸مهزیار کاظمی شعری از فانگ ویده[۳] بی هیچ پاسخی کوشیدم ستارگان آسمان را بشمارم و پرسم: ” کدام یک بر فراز خانه ی یارم می ادامه مطلب